رَشْنْ

نذر عموعباس و کودکانی که هرشب خواب دریا می بینند !!

رَشْنْ

نذر عموعباس و کودکانی که هرشب خواب دریا می بینند !!

گزارش سوم

 اینکه  کمی با تاخیر گزارش سوم منتشر می شود به هیچ چیزی مربوط نیست مگر امتحانات پایان ترم و هجوم تعدادی از امورات شخصی و شغلی .  

زین پس سعی مان براین است اخبار و جزییات جشنواره تا حد امکان منظم منتشر شود : 


 

گزارش سوم  : بیانیه  و نقد تعدادی از داوران به داستانهای  جشنواره    

نوشتار جناب آقای خلیل رشنوی :

 

«... به نظر من آن چیزی که بیشتر از همه در داستانک مهم است ایجاز و غافلگیری همراه با تاثیر معنایی است ...»

  

 

 

 

بیانیه :

موضوع جنگ و موضوعاتی که مربوط به مذاهب هستند برای نوشتن داستان بسیار سخت به نظر می رسند . زیرا مهمترین اصل برای نویسنده تاثیرگذاشتنن بر روح و قلب مخاطب است . مخاطبی که می تواند از هر ملت و هر فرهنگی باشد . بنابراین این موضوعاتی که به ملیت و به مذهب نویسنده برمی گردد ممکن است تاثیراتی که برفرهنگ خودی داشته باشد  بر فرهنگ های دیگر نداشته باشد . به عنوان مثال فرض کنیم که یک بودایی بخواهد داستانی بر اساس آموزه های مذهبی اش بنویسد و یک مسلمان را تحت تاثیر قرار دهد . به نظر کار سختی است . نویسنده های زیادی هستند که در این موضوعات قلم فرسایی می کنند اما به طور یقین نویسنده هایی که بتوانند این موضوعات را با مقیاس های درک جهانی انسان ها بنویسند بسیار کم و انگشت شمارند . اما همان انگشت شماران با ارزش ترین خواهند بود .

از طرفی نگاه نو ، بکر و خاص نویسنده به این موضوعات نیز اهمیت ویژه ای برخوردار است . نویسنده در هر موضوعی که کار کند همیشه باید به دنبال خلق دیدگاهی جدید باشد . خلق دیدگاه های پیشین نه کار داستان است و نه به طور کلی وظیفه هنر است . در داستان روایت نو و متفاوت از موضوع می تواند در خلق اثری خوب و جذاب به نویسنده کمک کند .

داستانک خود قالبی است نو و به خاطر ویژگی هایش نیازمند نگاه خاص نویسنده است وگرنه در این چند خط فرصتی که نویسنده دارد اگر خلاقیت و ابتکار و آن نگاه نو نباشد چه چیزی برای عرضه باقی می ماند ؟

با این تفاسیر وقتی به داستانک های رسیده به این جشنواره نگاه می کنیم می بینیم که اکثر داستان ها در سطح مانده و نتوانسته اند خلاقیت لازم را از خود نشان دهند . وجود داستان هایی شبیه به هم در این مجموعه به خوبی نشان می دهد که  نویسندگان ما دچار نگاه کلیشه اند و در بیشتر آثار آن نگاه خاص و موشکافانه و فرا ملی و مذهبی مشاهده نمی شود .

اما معدود داستان هایی در این مجموعه فرستاده شده که بسیار در روایت و نگاه نو به موضوع قدرتمند هستند و علی رغم پایبندی به اصول مذهبی و ملی می توانند با مخاطبان هر فرهنگی ارتباط برقرار کنند و این همان علت اصلی آفرینش داستان و برگزاری چنین همایش ها و جشنواره هایی است .

از نکات قابل توجه و قابل تامل در داستان های برتر جشنواره – البته از نگاه من – وجود عنصر کودکی در آن هاست که به خوبی نشان میدهد عنصری است که پتانسیل خوبی برای پرداختن در این موضوعات دارد هرچند که جای تحقیق و تفحص بیشتری برای بررسی این مسئله وجود دارد .

به شخصه معتقدم که اگر از چنین جشنواره هایی یک یا دو داستانک خوب بیرون بیاید برای برگزار کنندگان آن جشنواره اتفاق خوبی است و قابل تقدیر.

با تشکر

خلیل رشنوی


نقد داستان های برتر جشنواره

مامان می گوید:« بچه جان! با پدرت کشتی نگیر!»

پدر می گوید:« ولش کن بچه را ، خانم!»

مامان، لبش را گاز می گیرد و می گوید:« ترکشت حرکت نکند؟!»

پدر می گوید:« بهتر! می روم فضا!»

دوست دارم ترکشی که پیش قلب پدرست، حرکت بکند.  من فضانوردها را بیشتر دوست دارم!

امتیاز : 8

نقد: زاویه دید خوب انتخاب شده . ایجاز رعایت شده .  نگاه به یک واقعیت تلخ فانتزی و توام با کودکی است و از این نظر جالب است . غافلگیری پایان داستان سطحی نبود و نشان دهنده گذر زمان وتقابل معنی جدید و قدیم در دو نسل است . تقابلی که آزار دهنده نیست و با سادگی و کودکی آمیخته است .

گودال پر شده بود، هنوز آرام تکان می‌خورد

خاک ریختند، نفس می‌کشید

خاک ریختند، نفس می‌کشید

خاک ریختند،...

امتیاز: 7

داستان تاثیرگذاری است چون با تصویر همراه است . خواننده با پیش فرضی که از این شکل دفن کردن دارد خودش تصویر را می سازد . اما ایجاز به جای اینکه نقطه قوت اثر باشد به آن ضربه زده است . می توانست با نشان دادن خون و جنازه های بیشتر تاثیر عمیق تری بر مخاطب بگذارد . در مجموع داستان تاثیر گذاری است

نرگس بابا را روی ولیچر هل می دهد.

بابا می خندد.

ولیچر می خورد به دیوار، بابا می خندد.

بابا می افتد روی زمین و  می خندد.

سر بابا ، خون می آید و  می خندد.

من و نرگس ، گریه می کنیم

امتیاز :9

نقد داستان : از داستان های بسیار خوب جشنواره است . تصاویر فوق العاده زیبا و تاثیر گذار است . ایجاز در نهایت دقت رعایت شده و جز اضافه و یا کمی دیده نمی شود . مهربانی توام با تلخی پدر در آن بسیار روی عاطفه خواننده اثر می کند . از طرفی داستانی است که هم می تواند مربوط به جنگ هم نباشد و علت نقص عضو یا مشکل ممکن است مثلا بر اثر تصادف باشد . از حیث عمومی بودن نیز می تواند با هر فرهنگی ارتباط برقرار کند و این دو نکته از نکات مثبت اثر هستند .

امروز مامان دعوایمان کرد!

برای این که ماسک اکسیژن بابا را از روی صورتش برداشته بودم تا به سارا نشان بدهم ،ماهی بدون آب چطوری می شود!

امتیاز :10

از دید من بهترین داستان جشنواره است . ایجاز در نهایت دقت به کار رفته . می تواند در مورد جنگ هم نباشد و از طرفی با هر فرهنگی ارتباط برقرار می کند  . غافلگیری اثر در پایان بسیار عمیق است . مهمترین نکته در این داستان ادامه تصویرسازی در ذهن مخاطب است بدون اینکه نویسنده آن تصاویر را نوشته باشد . به عنوان مثال با بیان برداشته شدن ماسک خواننده خود حالت خفگی مرد دست پاچگی بچه ها بعد از این عمل و عکس العمل مادر را در ذهنش متصور می شود برای همین اثر احساسی اش به مراتب بیشتر می شود . داستات از بعد معنی بسیار عمیق است و نگاه ریز بین نویسنده به موضوع ستودنی است .

امام از لشگر کوفه آب خواست.

صدای گریه بی رمقِ طفل، بر احساس جمعیت خراش می کشید.

گفت: «خودتان سیرابش کنید تا بدانید او را برای تشنگی خود بهانه نساخته ام

مرد، نالان از میان تماشاگران راه بازکرد. سمت امام رفت و بطری آب معدنی را به دستش داد

امتیاز :7

نقد: داستانی است با نگاه نو و ایجاز مناسب . غافلگیری اش احساسی است و توام با معنا . تصاویر انتهایی داستان بکر و قابل تصور است هرچند که در دنیای خارج از داستان از دایره منطق خارج می شود اما بعد احساسی قوی دارد . از حیث جهانی نوشتن امتیازی به آن تعلق نمی گیرد .

-          مامان!

-          جانم؟

-          چرا داداشو از زیر قرآن رد می کنی؟

-          برای اینکه ایشالا به سلامتی برگرده.

-          مامان!

-          جانم؟

-          بابا رو از زیر قرآن رد نکرده بودی؟

امتیاز :7

نقد: داستان خوبی است . چون از سادگی و نادانی بچه در گفتن حقیقتی تلخ استفاده کرده . اندکی به خرافات حمله برده و از طرفی رشادت یک خانواده در دفاع از کشور را نشان می دهد.

60

«بابایی! کارنامه م رو امضا میکنی؟ خودکارتم شستم آوردم!» پدر دهانش را باز کرد و دخترک خودکار را در دهان پدر گذاشت

امتیاز :7

نقد: داستان علی رغم موجز بودن تاثیر گذار است و احساس زیادی به مخاطب منتقل می کند . تصویر نوستالژیک و غم انگیزی است که به خوبی بی رحم بودن جنگ را نشان می دهد

«به نامخدا، من می خواهم در آینده شهید بشوم. برای این که....» معلم که خنده اش گرفته بود،پرید وسط حرف مهدی و گفت: «ببین مهدی جان! موضوع انشا این بود کهدر آینده می خواهید چه کاره شوید. باید در مورد یه شغل یا یه کار توضیح می دادی. مثلاً پدر خودت چه کاره س؟ ... «آقا اجازه! شهید شده»

امتیاز :8

هرچند داستان تکراری است و در جشنواره های دیگر نیز شکرت داده شده اما در هر حال داستان خوبی است . موجز است و غافلگیری خوبی دارد . روایت تلخ و شیرین است که از داستان اثر خوبی را ساخته است .                              

خلیل رشنوی

 

 

بیانیه آقای سیامک احمدی :

به نام خالق هنرمند 

 با عرض سلام و خسته نباشید در خلال خوانش آثار ارسالی و داوری این مرحله از جشنواره نکاتی به ذهنم رسید که در ادامه یادآور می شوم - تعدادی از این آثار را نمی توان داستان قلمداد کرد اما باز هم با کمی چشم پوشی در این بخش از داوری قرار گرفتند. - در بسیاری از آثار به آیین نگارش و علائم نگارشی و کاربرد آن ها در داستان کوتاه کوتاه بی توجه بوده و از این لحاظ بی بهره بوده اند - بعضی از آثار نیز داستان های مینیمال خوبی هستند اما هیچ گوشه ای از موضوع دفاع مقدس و مقوله عاشورا در آن ها دیده نشده .. - تعداد معدودی از کارهای فرستاده شده نیز از همه نظر یک داستان کوتاه کوتاه تمام عیار محسوب شده و از بالاترین نمره برخوردار شده اند. - در کل می توان گقت که به غیر از آن تعداد معدود که بالاترین نمره را به خود اختصاص داده اند سطح کیفی آثار ارسالی چندان چشمگیر نیست و این نشانه ی ضعف دانسته های این عزیزان در باب داستان کوتاه کوتاه است که توصیه می شود در کلاس های آموزشی در این باب شرکت کنند و پیشنهاد می شود که از سمت دبیر محترم جشنواره این توصیه به ان ها داده شود چرا که به روند کیفی جشنواره از نظر آثار ارسالی به دبیرخانه در سال های آینده کمک شایانی خواهد کرد.  

 

با آرزوی موفقیت و پیروزی سیامک احمدی

نظرات 3 + ارسال نظر
مونا اسکندری 1391/04/23 ساعت 23:15

متشکرم. چه عجب ما فهمیدیم حسن و نقطه قوت داستانها در چه بوده است.
ممنون آقای رشنوی

باسلام، این جمله جناب رشنوی را متوجه نشدم:
از حیث جهانی نوشتن امتیازی به آن تعلق نمی گیرد .

سلام
نقدهای جالبی بود داستان ها هم بسیار زیا بودن ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد